استوری کنایه آمیز کامیابینیا برای ساسان انصاری+ عکس
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۶۲۳۹۹
کمالالدین کامیابینیا، هافبک پرسپولیس با انتشار یکاستوری بار دیگر به ساسان انصاری مهاجم فولاد کنایه زد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، جمعه هفته گذشته دو تیم فوتبال فولاد خوزستان و پرسپولیس تهران در چارچوب هفته هفدهم رقابتهای لیگبرتر ایران بهمصاف هم رفتند که این جدال را فولاد یک بر صفر بود، اما اتفاقات عجیبی در آن دیدار رخ داد که نتیجه پشت آن جنجالها گم شد؛ درگیریهای شدید درون و بیرون از زمین که فقط به زد و خورد جدی نکشید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساسان انصاری، مهاجم تیم فوتبال فولاد خوزستان در مصاحبهای اظهار کرد: برای من عجیب بود تا زمانی که در استادیوم حضور داشتیم، بازیکنان پرسپولیس در رختکن ماندند و بیرون نیامدند. من خودم جزو بازیکنانی بودم که مصاحبه کردم. مگر کمال رییس کمیتهانضباطی است که برای خودش حکم می دهد؟ او یکبار دیگر حرفهای خود را بشنود. من به کمال فقط یک توصیه میکنم که وارد دعوای بزرگترها نشود. مگر مردم اهواز قاتل هستند که فرجی اینطور به آنها توهین میکند و میگوید به ولله اگر داور پنالتی می گرفت، زنده از شهر ما خارج نمیشد؟ اهوازیها و هوادارنمان خط قرمز ما هستند.
در ادامه کمالالدین کامیابینیا در پاسخ به صحبتهای مهاجم فولاد گفت: آقای انصاری افاضات کرده که به کار بزرگتر دخالت نکنم، اما متوجه نمیشوم که چرا خودش دخالت کرده؟ ساسان جان خوب گفتی و از تو هم به عنوان بزرگتتر تو میخواهم در کار بزرگترها دخالت نکنی و سرت در کار خودت باشد. شما هم که قطعاً بزرگتر از من نیستی و پس به حرفی که میزنی احترام بگذار و بهدنبال این نباش که حرفهای دیکتهشده را بدون فکر کردن درباره آن به زبان بیاوری.
مهاجم فولادیها که مدتکوتاهی با کامیابینیا همتیمی بود دوباره به حرفهای وی واکنش نشان داد و خاطرنشان کرد: قطعاً تو را در حد خودم نمیدانم و خودت هم میدانی که در حد من نیستی. برای اینکه درباره کادرفنی تیم ما صحبت کردهای، جواب تو را دادم. من اگر حرفی بزنم، آنقدر شهامتش را دارم که روی آن بمانم؛ نه اینکه در کمتر از ۲۴ ساعت بترسم و حرف متناقض بزنم. با صحبتهای الان و حرفهای دیشب کامیابینیا مشخص شد که حرفها به چه کسی دیکته شده و یا اینکه برای چه هدفی بوده است. متاسفم که روی حرفی که زدی نماندهای. خودبزرگبینی کاذب نداشته باش و سعی نکن با این کارها به دنبال فرار از نیمکتنشینی و رسیدن به ترکیب اصلی باشی.
این دعوا به همینجا ختم نشد و کمالالدین کامیابینیا با انتشار یکاستوری عجیب بهطور غیرمستقیم به مهاجم فولاد طعنه زد و نوشت:"یعنی واقعاً یا رب روا مدار که گدا معتبر شود"
کد خبر 637321منبع: ایمنا
کلیدواژه: لیگ برتر فوتبال لیگ برتر لیگ بیست و دوم لیگ خلیج فارس تیم فوتبال پرسپولیس تیم فوتبال فولاد خوزستان هفته هفدهم لیگ برتر فوتبال کمال کامیابی نیا ساسان انصاری شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق کامیابی نیا مهاجم فولاد حرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۶۲۳۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوسروده حجتالاسلام انصارینژاد در استقبال از غزل رهبر
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوسروده حجت الاسلام محمد حسین انصاری نژاد در استقبال از غزل رهبر حکیم و ادیب انقلاب، منتشر شد.
فرصت زیتونی خدا
مطلع غزل امین شعر انقلاب این است:
دِلا! ز معرکهی محنت و بلا مگریز
چو گِردباد به هم پیچ و، چون صبا مگریز..
چه گفت آینه بر خیز و از بلا مگریز
به جز به حضرتِ روحی له الفدا مگریز
به روزِ واقعه شرطِ ولا بلانوشیست
به شامِ حادثه برخیز از بلا مگریز
از آن درخت تو انی انااللهی بشنو
به حُکمِ لاتَخَف از بیمِ اژدها مگریز
بزن به گُردهی دریا عصای معجزه را
هزار نیل بر آشوب با عصا مگریز
اگربه هم بخورَد نظمِ آسمان مهراس
به وقتِ چرخشِ منظومهی هدا مگریز
به شرحِ سلسلهی موجها کسی میگفت
که از خدای به دامانِ ناخدا مگریز
در استجابت گیسوی لیله الاسراست
امامِ آینهها دست بر دعا، مگریز
بر این کرانه، شبیخونِ خشم زیتونهاست
از این کرانهی زیتونی خدا مگریز
به رودِ باختری آن سوارِ موعود است
از آن کرانه صدا میزند تو را، مگریز
تمامِ معرکه گُلچرخ ذوالفقار علیست
تمام معرکه توفان لافتیٰ، مگریر
به هر کران هیجان ستارگان بنگر
ستاره سوختگان را بزن صدا، مگریز
به خون غزه که شرب الیهود شد سوگند
در آ به قلعهی خیبر از آن غزا مگریز
به پیشِ تیغِ علی مرحب آمدهست دو نیم
به پشتِ معرکه هنگام مرحبا مگریز
بگو به خصم در این آسیا بگردانی
تورا که گفت در این دور آسیا مگریز
بگو به مدعی انکارِ آفتاب چرا
در این تجلی و الشمس و الضحیٰ مگریز
جراحتیست اگر قبلهی نخستین را
اجابتیست در آن قبة الصّفا مگریز
چه گفت آینه «فّرو إلی الامام» تو را
چه گفت آینه الا به سوی ما مگریز
اگر تمامِ زمین غرقِ شمر و حرمله شد
در اقتدا به شهیدانِ کربلا مگریز
صدای کیست به لبیک یا امین الله
قسم به شورِ امینانِ کبریا مگریز
بیا به ساحتِ دارالشفای چشمِ امین
دلِ شکستهام از نسخهی شفا مگریز.
انتهای پیام/